آلـیس در سـرزمینِ عجایب !!

شده ام مثل یک آدمِ اشتباهی وسطِ یک دنیای اشتباهی ...


یه دنیا رُ توی خودم دارم!

اگه آدمِ معمولی ای هستید که اصلاً علاقه ای به فانتزی ـجات نداره و تو دنیایِ واقعی زندگی میکنه؛ لطفاً ادامه مطلب رُ باز نکنید!

چون احتمالاً حالتون بهم میخوره :دی


تو قلبم ضربان نیست!!

"دارم تلاشتُ می بینم ...

خوب بودناتُ می بینم

اما نمیدونم میبینی چقد با خودم درگیرم؟

چجوری با خودم تویِ یه جنگِ تن به تنم؟

می بینی دارم تلاشمُ میکنم و نمیشه؟

این چندمین باره به این نقطه رسیدیم؟؟؟

من از خودم می ترسم ..."


تـــو باید "مــــن" باشی تا مـــنُ بفهمی!

این بار با قدرتِ بیشتری شروع به دویدن می کند!

انگار انگیزه ای دوباره در دلش شکفته باشد!

مثلِ اطمینانی دل قرص ـکننده!

اما نه !! هنوز مسافتِ چندانی طی نکرده می ایستد!

مردد و نگران به پشتِ سرش نگاه میکند ...

چشمانش دنبالِ راهِ دیگری میگردند

شاید تمامِ مسیر را اشتباه آمده باشد!

دخترکی که "عشـ•*ღ*•ــق" تنهاترین رویایش بود
تاریخچه ی حرف ـهام
Designed By Erfan Powered by Bayan